آیه 34 سوره رعد
<<33 | آیه 34 سوره الرعد | 35>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
چنین گمراهان در زندگانی دنیا (به انواع بلا) معذبند و البته عذاب عالم آخرت سختتر است، و از (قهر) خدا ابدا نگهداری ندارند.
برای آنان در زندگی دنیا عذابی است، و مسلماً عذاب آخرت سخت تر و پر مشقت تر است، و آنان را هیچ حافظ و نگه دارنده ای [از عذاب خدا] نیست.
براى آنان در زندگى دنيا عذابى است، و قطعاً عذاب آخرت دشوارتر است، و براى ايشان در برابر خدا هيچ نگهدارندهاى نيست.
در اين زندگى دنيا به عذابى گرفتار آيند و عذاب آخرت سختتراست و آنها را هيچ نگهدارندهاى از عذاب خدا نيست.
در دنیا، برای آنها عذابی (دردناک) است؛ و عذاب آخرت سختتر است؛ و در برابر (عذاب) خدا، هیچ کس نمیتواند آنها را نگه دارد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
اشق: شق (به كسر- ش): مشقت و رنج. «اشق» شديدتر و سختر.
واق: وقى، وقايه: نگاه داشتن. «واق»: نگاه دارنده . اصل آن واقى است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ «34»
براى آنان در زندگى دنيا عذابى است و قطعاً عذاب آخرت سختتر است و در برابر (قهر) خداوند هيچ محافظى برايشان نيست.
نکته ها
عذاب آخرت سختتر است، زيرا:
الف: در قيامت اسباب و وسايل قطع مىگردد. «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» «1»
ب: نسب و فاميلى، ديگر كارآيى ندارد. «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ» «2»
ج: فديه قبول نمىشود. يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي ... بِبَنِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ ... وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً كَلَّا «3» حاضر است بستگان و حتّى تمام جهان را فدا كند.
د: عذرخواهى مفيد نيست. «يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ» «4»
ه: دوستان يكديگر را رها مىكنند. «لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً» «5»
و: دوام دارد و هميشگى است. «خالِدِينَ فِيها» «6»
ز: تخفيفى در كار نيست. «لا يُخَفَّفُ» «7»
ح: هم روحى و هم جسمى است. «ذُقْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْكَرِيمُ» «8»
پیام ها
1- كسىكه براى خدا شريك قرار دهد، در دنيا نيز عذاب مىشود. لَهُمْ عَذابٌ فِي ... الدُّنْيا
2- شفاعت، شامل حال مشركان نمىشود. «ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ»
«1». بقره، 166.
«2». مؤمنون، 101.
«3». معارج، 11 تا 16.
«4». غافر، 52.
«5». معارج، 10.
«6». بقره، 162.
«7». بقره، 162.
«8». دخان، 49.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 367
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ (34)
لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا: مر كافران را عذابى است در زندگانى دنيا به كشتن و اسيرى و قحط و ساير بلاها. وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُ: و هر آينه عذاب دنيائى فانى و زوال يابد، لكن عقاب اخروى ابد الاباد باقى، و دائما در تزايد باشد وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ: و نيست مر ايشان را از عذاب الهى نگهدارندهاى كه نگذارد معذب شوند.
تنبيه: آيه شريفه تهديد و انذارى است نسبت به بندگان كه بپرهيزند و بيانديشند از مخالفت فرمان حضرت سبحان و به تزئينات شياطين انسى و جنى فريفته نشوند و از راه حق باز نگردند تا گرفتارى عذاب اخروى و عقاب ابدى براى آنها حاصل نيايد، چه آن را دفعى نباشد و تخفيف و انقطاعى از عذاب نخواهد بود؛ چنانچه آيات ديگر هم مصدق اينست مثل قوله تعالى «فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ* ... وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ» و «لا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ» و غير آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَ عِقابِ (32) أَ فَمَنْ هُوَ قائِمٌ عَلى كُلِّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِما لا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (33) لَهُمْ عَذابٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ (34)
ترجمه
و بتحقيق استهزاء كرده شد به پيغمبرانى پيش از تو پس واگذاردم مر آنانرا كه كافر شدند پس گرفتم آنها را پس چگونه بود عقوبت من
آيا پس كسيكه او نگهبان است بر هر نفسى بآنچه كسب كند مانند ديگران است و قرار دادند براى خدا شريكانى بگو تعريف كنيد آنها را بلكه خبر ميدهيد او را بآنچه نميداند در زمين يا بظاهر از گفتار بلكه زينت داده شد از براى آنانكه كافر شدند مكرشان و بار داشته شدند از راه و كسى را كه واگذارد و هدايت ننمايد خدا پس نيست مر او را هيچ راهنمائى
از براى آنها است عذابى در زندگانى دنيا و هر آينه عذاب آخرت سختتر است و نيست مر آنها را از خداوند هيچ نگهدارندهاى.
تفسير
رسم جهّال آنستكه چون بهواى نفس اطاعت بزرگان را ننمايند براى تخفيف ايشان و تكبّر خودشان در انظار مردم استهزاء مينمايند ايشانرا لذا خداوند براى تسليت خاطر حبيب خود فرموده كه اگر كفّار تو را استهزاء ميكنند چيز تازهاى نيست معمول آنها با انبياء گذشته هم همين بود و معمول من هم با آنها اين بود كه چندى آنها را بحال خودشان واگذار ميكردم و تأخير مىانداختم در عقوبت آنها تا بكمال استحقاق خودشان برسند يا نادم و پشيمان شوند و پس از وضوح استحقاق و ثبوت اصرار آنها ميگرفتمشان براى انتقام و پاداش اعمالشان بطوريكه كيفيّت عقاب و عذابشان بگوش عالميان ميرسيد و در اينزمان هم تو و بسيارى ميدانند كه چگونه بوده است عقاب من آنها را چون املاء بمعناى تأخير در عقاب و واگذاردن در امان است و كيف اگر چه ظاهرا براى استفهام است ولى مقصود تذكر دادن عظمت و اهميّت عذاب امم سابقه است تا موجب عبرت حاضرين گردد و پس از اين بيان شروع فرموده است در اثبات توحيد و نفى شرك باين تقريب كه آيا كسيكه قائم است بتدبير امور مردم و نگهبان و نگهدار آنها است از آفات و بليّات و حافظ اعمال آنها است از خير و شرّ تا پاداش آنرا بدهد مانند جماداتى است كه قادر بر امرى نيستند و اينها آنها را شريك او قرار دادند حال كه چنين تو همى نمودند و ادّعائى كردند بگو در مقابل اسماء الهى از قبيل خالق و رازق و قادر و قاهر و محيى و مميت و ساير اسماء الحسنى اسماء بتها را ذكر كنيد به بينيم آيا اين اسماء در واقع براى اينها تحقّق دارد يا خير يعنى
جلد 3 صفحه 210
واقعا اوصافى در اينها موجود است كه بسبب آن اوصاف مستحقّ پرستش شوند يا نه بلكه از اين قبيل است كه شما خبر ميدهيد خدا را بشركائيكه او در زمين علم بوجود آنها و اوصافشان كه شما ذكر كرديد ندارد و اين دليل است كه وجود ندارند و اوصافيكه ذكر كرديد محقّق نيست چون هر چه وجود داشته باشد در علم خدا موجود است و هر چه وجود نداشته باشد محقّق نيست يا اينطور است كه خودتان هم ميدانيد كه بىوجه اينها را شريك خدا قرار داديد و اسماء و اوصافى براى اينها ذكر نموديد بصرف لقلقه لسان و ظاهر گفتار بىمعنى از قبيل آنكه بر عكس نهند نام زنگى كافور خلاصه آنكه معانى اين اسماء و اوصاف در بتها وجود ندارد و با اين حال اگر مقصود شما از ذكر آنها اثبات معانيشان باشد در بتها خبر دروغى داديد و الاصرف اسم بلا مسمّائى وضع نموديد و گفتهاند اين طرز و اسلوب از احتجاجات بديعه لطيفه جميله بلسان فصيح ناطق و گويا است كه اتيان بمانندش از قدرت بشر خارج است و پس از اثبات مراد به بيان اوفى و اتمّ معلوم شد كه هيچ دليلى كفّار بر ادّعاء خود ندارند فقط شيطان جلوه داده است در نظر آنها سخن باطل و خيال فاسدشان را كه حقّ پنداشتهاند و بازداشته شدند از راه حقّ و باز داشتند مردم را چون صدّوا بصيغه معلوم نيز قرائت شده است و كسيكه خداوند او را مخذول و محروم از هدايت خود فرمايد هادى و دستگير و راهنمائى نخواهد داشت از براى آنها است عذابى در دنيا از قبيل قتل و غارت و اسارت و امثال اينها ولى عذاب آخرت آنها اشدّ و اشقّ و اكمل است از هر جهت و كسى نميتواند دفع نمايد عذاب خدا را از آنها چون هيچ قوّهاى نيست مگر آنكه مقهور اراده الهيّه است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَهُم عَذابٌ فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ لَعَذابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَ ما لَهُم مِنَ اللّهِ مِن واقٍ (34)
از براي آنها است عذاب در زندگاني دنيوي و هر آينه عذاب آخرت
جلد 11 - صفحه 344
سختتر و شديدتر است و نيست از براي آنها از خدا دافع و رافع از آن عذاب لَهُم عَذابٌ فِي الحَياةِ الدُّنيا ببلاها و مصائب و امراض يا بنزول عذاب از غرق و خسف و صاعقه و صيحه و غير اينها يا بدست مؤمنين از قتل و اسارت و غير اينها و روزگار بر آنها سخت و هم و غم و كرب متوجه آنها ميشود و غير اينها وَ لَعَذابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ جهنم آتش سلاسل اغلال حميم غسّاق زقّوم و غير اينها آنهم دوام داشته باشد و تمام شدني نباشد ابد الاباد.
وَ ما لَهُم مِنَ اللّهِ مِن واقٍ و نيست از جانب خدا براي آنها كسي که بتواند جلوگيري از عذاب كند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 34)- و در این آیه به مجازاتهای دردناک آنها در دنیا و آخرت که طبعا شامل شکست و ناکامی و سیه روزی و آبروریزی و غیر آن میشود، اشاره کرده چنین میگوید: «برای آنها در زندگی دنیا مجازاتی است و مجازات آخرت سختتر و شدیدتر است» (لَهُمْ عَذابٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ)
.چرا که دائمی و همیشگی و جسمانی و روحانی و توأم با انواع ناراحتیها است: و اگر گمان کنند راه فرار و وسیله دفاعی در برابر آن دارند، سخت در اشتباهند چرا که: «هیچ چیز در برابر خداوند نمیتواند از آنها دفاع کند» (وَ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ واقٍ)
.
ج2، ص485
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم